بازی انسان ها
بازی انسان ها
علاوه بر وظایف پزشکی اش مدیر بیمارستان رسیدگی عمومی آمار را به او تحمیل کرده بود . به تمام برگهای بازجوئی احوال ، پرسشنامه و دستورالعمل می بایست رسیدگی می کرد ورقه های تقاضا شده را می بایست پر می کرد .مرگ و میر ، تغییر و تحول بیماری های واگیردار ،وضع اقتصادی فردی ،درجه فهم و شعور اجتماعی او ،شرکت در انتخاباتش، احتیاجاتش به هیزم ،سوخت ،آذوقه ،دارو همه برای اداره مرکزی آمار لازم بود. می بایست به همه جواب می داد.
ژیواگو در پشت میز سابقش کنارپنجره در اتاق انترن ها کار می کرد او در میان توده های کاغذ همه نوع و شکل که در جلو او انباشته شده بود کز کرده بود و کار می کرد گاهی در کنار این یادداشت های طبی روزانه براثر الهامی ناگهانی « بازی انسان ها » ی خود را انشا می کرد و می نوشت این یک نوع یادداشت های غم انگیز و اضطراب آور روزانه بود یک نوع مجله ای که در آن شعر ، نثر و همه چیز یافت می شد . هرچیز که این عقیده را که دیگر خود او نیست و نقش پوچ و بیهوده ای را بازی می کند به او تلقین می کرد روی صفحه کاغذ می آورد . اتاق روشن و آفتاب رو و سفید کرده در روشنایی شیری رنگ پاییز زرین که پس از عید « معراج باکره مقدس » درخشان شده بود غوطه می خورد .
بوریس پاسترناک
دکتر ژیواگو
برگردان دکتر علی اصغر خبره زاده
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط عامر غیاثی |